رمان رز سیاه
خلاصه:
دانلود رمان رز سیاه pdf نیمه هاي شب بود كه با صداي رعد و برق و از كابوسي كه دیده بودم، از خواب پریدم. همه تنم خیس عرق شده بود. نیم خیز شدم و اطراف اتاق رو كاویدم. از كمد گوشه اتاق می ترسیدم. مثل كابوس هاي بدم بود. از تخت پایین اومدم. صداي رعد و برق باعث شد به سرعت بیرون بدوم. قلبم عین گنجشك مي تپید. به اتاق مامان بابا هجوم بردم. درو باز كردم و با صداي بچگونم صدا زدم: ” مامان؟ مامان؟”
جاي مامان روي تخت خالي بود. به حجم مبهم بابا روي تخت نگاهي كردم و از اتاق بیرون رفتم. پله هارو با پاهاي لرزون یكي پس از دیگري طي كردم. صداي حركتي رو از پایین شنیدم. حتما مامان بود پله هاي آخرو با دو طي كردم و توي سالن تاریك نجواگونه صدا زدم:” مامان؟”….صداي پایي توجهمو جلب كرد. بي صدا به سمت راهرو رفتم و براي كسري از ثانیه چهره اقاي جكسون همسایمون رو توي سایه روشن نور ي كه از پنجره بیروت میومد دیدم. دست ها و لباس سفیدش خوني بود.
بلافاصله از در نیمه باز خونه بیرون زد. عقب عقب كه رفتم پام به جسمي برخورد كرد و تقریبا از پشت افتادم روش. دستم به دست سردي برخورد كرد. با وحشت سرمو عقب برگردوندم. مامان با چهره اي بي حالت چشم هاي مات و گشاد شده دست هایي كه از دو طرف باز بودن روي زمین افتاده بود. خون دورو برشو پر كرده بود و رز سیاهي بین لب هاي بي رنگش قرار داشت دانلود رمان رز سیاه پی دی اف
لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.