نوع فایل
PDF
حجم فایل
9 مگابایت
تعداد بازدیدها
20 بازدید
13,000 تومان

رمان آفاق

خلاصه:

، نگاهی اجمالی به اطراف اتاق انداخت و پا روی پا کشید. ضرب‌الاجلی آمده بود که ماموریتش را انجام بدهد و برود. خودش اینجا و فکرش کنار کارهای عقب افتاده‌ی تولیدی بود. امروز صد توپ پارچه‌ی جدید می‌رسید و هنوز سفارشات قبلی بازارچه روی دستشان بود‌. دلش شور می‌زد. برای اسمی که ممکن بود خدشه‌دار شود و از اعتبار بیفتد. برای میراثی که از حاج‌ عماد زنده‌دل معروف برایش مانده و همین مسئولیتش را سنگین‌‌تر می‌کرد.

پیشانیش را بین دو انگشتش گرفت و فشرد. حجم سرش گویا بزرگ شده بود و وزنش روی گردنش زیادی می‌کرد‌. امروز از آن روزهای پرفشار و پرمشغله بود. باید بیمه‌ی چرخکارها را واریز و به حقوق عقب افتاده‌ی وسط کارها هم رسیدگی می‌کرد. تازه نسخه‌ی روح‌انگیز هم بود. اگر عمری برایش می‌ماند بعد از همه باید داروهای مادرش را می‌گرفت که مهمترینشان انسولین بود.
دوماه دوندگی بی‌وقفه بعد از فوت پدر نا‌ و‌ نوا برایش نگذاشته بود.

دانلود رمان آفاق پی دی اف رمان عاشقانه و زیبایی می باشد گوینده تاکید فراوانی بر خواندن زیبایی این رمان دارد.

قسمتی از رمان

نگاهی اجمالی به اطراف اتاق انداخت و پا روی پا کشید. ضرب الاجلی آمده بود که ماموریتش را انجام بدهد و برود. خودش اینجا و فکرش کنار کارهای عقب افتادهی تولیدی بود. امروز صد توپ پارچه ی جدید می رسید و هنوز سفارشات قبلی بازار چه روی دستشان بود. دلش شور میزد. برای اسمی که ممکن بود خدشه دار شود و از اعتبار بیفتد.

برای میراثی که از حاج عماد زنده دل معروف برایش مانده و همین مسئولیتش را سنگین تر می کرد. پیشانیش را بین دو انگشتش گرفت و فشرد. حجم سرش گویا بزرگ شده بود و وزنش روی گردنش زیادی می کرد. امروز از آن روزهای پرفشار و پرمشغله بود. باید بیمه ی چرخکارها را واریز و به حقوق عقب افتاده ی وسط کارها هم رسیدگی می کرد

تازه نسخه ی روح انگیز هم بود. اگر عمری برایش می ماند بعد از همه باید داروهای مادرش را می گرفت که مهمترینشان انسولین بود. دوماه دوندگی بی وقفه بعد از فوت پدر نا و نوا برایش نگذاشته بود. پلک هایش را چندبار باز و بسته کرد و سرش را رو به عقب برد. سپس دسته های سرد صندلی را محکم بین پنجه هایش فشرد و چشمانش را رو به سقف تبله کردهی اتاق گرفت

بوی نا از درز دیوارهای قدیمی و آهن های پوسیدهی سقف بیرون میزد و انگار مستقیم نوک دماغ او را نشانه می گرفت. شاید علتش خستگی مفرط بود و شاید افسردگی بعد از مرگ پدر. به هر حال آزار دهنده بود. پره های بینی اش را بالا برد، تلخندی به این شرایط درهم پیچیده زد و خیره به رنگ پوست پوست شده ی سقف با خودش زمزمه کرد: شکر، اینم روی همه!

همزمان در اتاق با سروصدای زیاد باز شد و از جا پرید. پرستو پوشه به دست وارد شد و او مجبور شد خودش را جمع کند و مودبانه تر بنشیند. صدایی صاف کرد و خجالت زده تکانی به هیکل خسته اش داد،ببخشید وقت شمام گرفتم. نگاه پرستو ولی زیر بود و تمام حواسش به بستن در پوسیدهی پشت سر. نه بابا شما باید ببخشید. برگشت. لبخند دلنشینی زد و نگاه محجوبش را تا روی میز چوبی کنار دیوار کشید

بچه ها پرونده ها رو زیر و رو می کنن، دیگه تا اومدم پیداش کنم زمان زیاد برد. پیش رفت، با متانت پرونده ی مد نظر را روی میزش گذاشت و برگه ای را از داخل آن بیرون کشید، اینم خدمت شما. اووم! سرکار خانم آفاق حبیبی، نگاهی اجمالی روی برگه انداخت و سمت او گرفت،مطالعه اش بفرمایید تا بریم سر اصل مطلب. دراز شد. برگه را از دست پرستو گرفت و تشکر کرد، ممنون خانم، البته که من به شما اعتماد کامل دارم. پرستو لبخندی زد و لای پوشه را بست.

رمان پیشنهادی ما : دانلود رمان آگاپه pdf

توصیه ما این است که این رمان بسیار فوق العاده و زیبا را حتما بخوانید کاربردی و زیبا می باشد.

دانلود رمان آفاق

ادامه مطلب

راهنمای خرید:

لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.

همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.

ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.

در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود رمان آفاق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *